درد!
جنسِ دردِ امروزِ کشته شدگان و آوارگان میانمار همه فهم نیست. آنکه خود اهل درد است ، اهل درک است! و آنکه نیست اصلا نیست... خواستم بگویم باید به تاریخ سفر کرد و در کوچه،پس کوچه های آن، درد #روهینگیا را از امام موسی صدر و مصطفی چمران جویا شد ولی نشاید چنین گفتن! چرا که هم جفا به تاریخ است و هم جفا به حال. جفا به تاریخ ، چرا که بزرگان فن شاگردپروری می دانند و به فکر آینده بشریت تصمیم به موقع و به اندازه میگیرند. مگر می شود آن صدها یتیمِ موسسه ی مصطفی چمران یادشان رفته باشد که مصطفی شب عید به خانه نرفت و نزدشان باقی ماند تا برایشان خاطره ای بسازد شیرین؟ و مگر میشود فراموش کرده باشند که چمران از غذایی که " غاده " همسرش برایش فرستاده بود نخورد تا فرقی بین اوی ایرانی و یتیمان لبنانی نباشد؟! حتما امروز ،آن کودکان و یتیمان دیروز که مرام انسانیت و بزرگ مردی را در کلاس تقوا و عمل صالحِ مصطفی چمران درس گرفتند، خود برای کودکان و نوادگانشان حکایت میکنند و اینچنین یاد اصحاب عاشورایی آخرین حجت خدا ،سینه به سینه زنده می ماند! و چطور می شود ادعا کرد که برای درد صدها و بلکه هزاران زن و کودک و انسان ،باید به کوچه پس کوچه های تاریخ رجوع کرد وقتی که آوازه ی اهل دردِ تاریخ به گوش دهه هفتادی های این روزگار نیز رسیده است؟ آری محسن حججی عزیز ما یک نفر از آنهاست که از اهل درد شنید و اهل درد شد و بعد سر داد و شهید شد! رفیق جان! بیا درد طلب کنیم تا اهل درد شویم بلکه درد مظلومین عالم را درک کنیم ...
🖊 مهدی لطفی